خاطره ی بامزه ای اتفاق خاص رمانتیکی
هنوز عروسی نکردم خودت بگو اول
هیچی دعوا از اول تا اخر😂
دیگه پونصددفعه گفتم تاحالا
آره با فیلمبردارم دعوام شد ناخنشو شکستم اما بعدش کلی باهم دوست شدیم همشم قربون صدقه ی هم میرفتیم😂
من شب عروسیم خیلی خوشگل شده بودم همینجوری داشتیم میرقصیدیم بعد شوهرم یه اهنگ برام خوند اصلا نمیدونستم اهنگ میخونه انقد صداش خوبه!!!
بعدش یهو احساس تنگی نفس کردم
بعد یهو از خواب پریدم یادم اومد من ک مجردم
واسه عکس تو چمن نشستیم لباسم خیلی سنگین بود شوهرم دستم گرفته بود هرکاری میکردم نمیتونستم بلند شم اصن ی وضعی فیلم بردار نامردم از فیلم حذفش نکرده گفت خواستم خاطرش بمونه براتون
با نام و یا خدا
آتش 😀🍭
من تو اتلیه به شدت دسشوییم گرفت سرویس بهداشتیه اونجام درازو و باریک بود لباسمم پفی و دنباله دار وای بیچاره شوهرم لباسمو به سختی بالا نگه داشت من‌جیش کنم فکرکن جلو شوهرم اونم با کت و شلوار 😐حالا خوبه پی‌پی نداشتم 😑
باید یکی از برق میکشیدم😑😑😑یکسره وسط بودم الان فک میکنم ا خجالت اب میشم😑😑ولی بله برونم ها
من عروسی نگرفتم .رفتم ارایشگاه و آتلیه و عکس والسلام .بعدشم ازدواج دانشجویی ثبت نام کردم البته ۱۱ سال پیش بود رفتیم مشهد بدون هزینه خیلی خوش گذشت .بعدهم مستقیم اومدیم سر خونه زندگیمون به همین راحتی
جشن عقدمون تو حیاط بابا بود اخر اسفند بود داشتیم میرقصیدیم یهو برف بارید مث برف شادی رو سرون بارید خیلی حس خوبی بود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
