دیشب رفت بیرون خرید خونه بعد اومد گف داشتم رد میشدم یه بلوز شلوار پشت ویترین دیدم برات تو مغازه پر زن بود صب کردم نیومدن بیرون دیگ نرفتم تو اومدم بعد اخر شب گف فردا شب شام بریم بیرون گفتم کرناس گف خو شام ببریم یه جایه خلوت بخوریم منم گفتم لابد برایه تولدم میگه مبخاد ببرتم بعدم تبریک بگه ولی صب رفت سرکار ظهرم اومد هیچیم نگفته اصلا منم نگفتم از صب همه دوستام تبریک گفتن این انگار ن انگار میدونه تاریخ تولدمو ها ماه پیش میگف بیستودوروز دیگ تولدته اما الان ب نظرتون یادش رفته مگه میشه
اقا با من دعوا نکنین روحیم حساسه میزنم دهن مهنتونو آسفالت میکنم…گفت:بمــان•گفتم:برای ماندنم دلیلی بیاور،،،،،،،،گفت:برنج خیسوندم یه نگاه به خودت یه نگاه ب طرز فکرت بنداز.. این دلیل اینجا وایستادنت❗️❗️❗️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم حالا یادش رفته که رفته مهم نیست،همه مردا همینن،منم یه بار یادش رفت از سال بعد رو پروفایلم نوشتم تولدم نزدیکه الانم قید کادو تولدونزن ببرش با سلیقه خودت یه چیز توپ انتخاب کن،اخم وتخم نکن که از کیست رفته
اسی شوهر من کم حافظه اش و همیشه روز تولد منو یه روز یا دو روز بعد میگه. دی ماه پارسال اینقدر حالم بد بود که نگفت همه پیام دادن شوهرم اصلا انگار نه انگار. خیلی حالم بد شد رفتم بهش گفتم و سه دعوای حسابی کردم باهاش بیچاره دم نزد فقط گفت فک کردم امروز دهمه. وااااای اینقدر پشیمونم که بهش فکر میکنم میگم اه یکم عزت نفس نداشتم این چ کاری بود کردم. البته رفت کیک خرید برام . ولی نوشدارو بعد مرگ سهراب... تو هم تبدیلش نکن به دعوا بعدا پشیمون میشی.
شفای بیماران خاصه داداشم که ام اس گرفته صلوات بفرستین لطفا. التماس دعا.