بچه ها خیلی خستم انگار به ته خط رسیدم چندماه پیش فهمیدم که شوهرم بهم خیانت میکنه قبلش بهش شک کرده بودم چند بارم ازش پرسیده بودم گفتم حس میکنم داری با یکی دیگه حرف میزنی حس میکنم داری بهم خیانت میکنی اما هر سری کلی قسم و آیه و خدا و امام حسین و جون بچمونا قسم دروغ میخورد که نه همچین چیزی نیست اشتباه میکنی اما من مطمئن بودم خیانت داره میکنه تا اینکه بالاخره یه روز زدم به سیم آخر و گفتم مطمئنم داری دروغ میگی تا وقتی بهم نگی راسشو دیگه حرفی باهات ندارم و رفتم اتاق درو بستم دوباری اومدم سراغم و دوباره قسمو آیه های دروغشو خورد و رفت تا دفعه سوم اومد و نشست تعریف کرد هم الآنم که دارم مینویسم تپش قلب گرفتم 😢