امروز صبح یکی که حدود یکسال بود ازش بی خبر بودم پیام داده بود به جبران لطفی که بهت کردم نوبت تو هست کمکم کنی!
من یه آزمون داشتم، این چند سال قبل آزمون رو داده بود و به کل اطلاعات داشت، چند هفته ای هر از گاهی مجازی ازش سوال می پرسیدم و راهنمایی می کرد.
آزمون تموم شد و خب منم قبول شدم، خیلی ها قبول شدن... خوونده بودم واقعا...
حالا دیروز پیام داده صد میلیون زیر بار قرضم می افتم زندان بیا کمکم کن. اول می گفت قرض بده، گفتم به پیر به پیغمبر ندارم. بعد می گفت مجردی چرا نداری؟! بدبختی مجرد که هستی همه فکر می کنن باید ازت بکنن! بعد گفت بیا ضامنم بشو وام بگیرم هر چی اصرار کرد قبول نکردم. چون نمی شناسمش بخدا اصلا، ندیدمش، یه شهر دیگه است کلا! فقط ازش در حد منابع، چطور صحیح می کنن و ... سوال پرسیده بود.
حالا برام نوشته دنیا همین جور نمی مونه و بیفتم زندان خیالت راحت میشه و... اسکرین است پیام دوستاش رو فرستاده که ضامن نشدن....
اعصابم خرد هست، خودم هشتم گرو نهم هست، بخدا یکسال هست یه کفش، یه کیف؛ یه مانتو و.... برای خودم نخریدم. اشتباه کردم بنظرتون؟
داشت تهدید یا نفرین می کرد؟! خدا نگذره از اینجور آدم ها.... اعصابم بهم ریخته