شوهرم خیلی مرد خوبی بود پسر خالمه ما خیلی عاشق هم بودیم و با سختی ب هم رسیدیم .ده ساله ازدواج کردیمو منتظر نینی😫😫😫تا پنج سال پیش همه چیز خوب بهترین امکانات ماشین پول همه چیز.پنج سال پیش ب خاطر شرط بندیه شوهرم با دوستش ی خانمی وارد زندگیمون شد ک ما رو ب نابودی کشید طوری ک همه چیزمون رو از دست دادیم شوهرم مشروب خور و معتاد شد .ولی من ب خاطر اینکه دوستش داشتم پاش موندم.و حتی مریضیه لوپوس گرفت و داروی اندوکسان استفاده کرد.ولی اون خانم دست بردار زندگیم نیست.از صبح شوهرم حالش خوب نبود رفت بیرون گوشیشو خاموش کرد تا ده شب اومد خونهوحتی امشب هم تو خونه هیچی نداشتم درست کنم.اومد خونه مست بود و تمام بدنش رو با چاقو زخمی کرده بود.تو رو خدا بگید من چکار کنم در ضمن توی شهر غریبم و خانوادش هم باهام قهرندارم دیوونه میشم
سال ۱۴۰۲ هم گذشت و من مادر نشدم ۱۳ ساله ک چشم انتظار معجزم هستم ولی بازم نا امید نمیشم چون خدامو دارم مطمعنم ی روزی فرشتشو بهم هدیه میده و بغلش میگیرم و بعد از خدا امام رضام رو دارم یا امام رضا تو رو ب جوادت قسم منو و دوستام ک در انتظار مادر شدن هستن چشم انتظار نذار. دوستای خوبم برای دل شکستم دعا کنید و ی صلوات مهمونم کنید عزیز مامان هیچ وقت نا امید نمیشم و منتظر میشم تو وجودم شکل بگیری منتظر اون روز هستم
من جات بودم با این اوضاع وخیم به روند دیوونه شدنم سرعت می بخشیدم تا کمتر حرص بخورم 😪🤕🥺😰😥
خیلی مرده ارومی بود ی دفه اینجوری شد
سال ۱۴۰۲ هم گذشت و من مادر نشدم ۱۳ ساله ک چشم انتظار معجزم هستم ولی بازم نا امید نمیشم چون خدامو دارم مطمعنم ی روزی فرشتشو بهم هدیه میده و بغلش میگیرم و بعد از خدا امام رضام رو دارم یا امام رضا تو رو ب جوادت قسم منو و دوستام ک در انتظار مادر شدن هستن چشم انتظار نذار. دوستای خوبم برای دل شکستم دعا کنید و ی صلوات مهمونم کنید عزیز مامان هیچ وقت نا امید نمیشم و منتظر میشم تو وجودم شکل بگیری منتظر اون روز هستم