سلام دوستان من سه ساله عقدم و همسرم پول نداره ک منم ببره یه خونه دیگه
مادرمم همش سرکوفت میزنه بهم خسته شدم من تک فرزندم سیزده سالم بود پدرمو از دست دادم و مادرم افتاد دنبال رفیق،مادرم زن پاکیه مرد و جنس نر توو زندگیش نیس ولی تا الان ک یازده ساله پدرم فوت کرده همیشه با رفیق بوده و پولاشو خرج اونا کرده
بخدا خستم وقتی مادرایی رو میبینم ک چقد سنگ صبور مادرشونن و من چقد مادرم بهم سرکوفت میزنه دلم میشکنه،بخدا همین ازدواجمم از تنهایی و بچگی و خریت بود وگرنه اگه مادرم هوامو داشت الان درسم تموم شده بود
نامزدم پسر جالبی نیس و مشکلای زیادی داره اونم پول نداره ولی زبونش ب من درازه😂خندم میگیره ک هیچکاذی برام نکرده ولی باز اعتماد ب سقفه🤣ای خدا از بدبختیام بخندم یا گریه کنم؟ جالبش میدونید چیه؟مادرم بهم میگه انقد منو باباتو از بچگیت و منو بعد از بابات اذیت کردی ک اینجوری بدبخت شدی😞این حرفه؟دلم میشکنه مگه من کیو دارم توو این دنیا؟ خدا خودش کمکم کنه
بخدا تصمیم ب جدا شدن دارم هم از مادرم هم از نامزدم دیگه خستم دیگه نمیکشم
ولی من ن پول دارم ن دانشگاه رفتم و ن خانواده ای ک پشتم باشه
شما بگید من چیکار کنم؟چجوری مستقل شم؟چجوری پول دربیارم؟چون مادرم همش میگه من وظیفم نیس ک خرجتو بدم عیب نداره منم خدایی دارم ولی این حقم نیس ک ن نامزدم هوامو داشته باشه ن مادرم
اگه مادرتون هواتونو داره دور سرش بگردین