تا حالا شده بچه هایی در بازههای زمانی مختلف بهتون بگن کاش تو مامانم بودی، با اینکه کار خاصی هم انجام نداده بودید؟!
کوچک که بودم همیشه از بعضی کارهای مامانم خجالت می کشیدم یا آرزو می کردم کاش مامانم درس خوانده بود تا منم مثل بعضی دوستام پز می دادم که مثلا مامانم چه شغلی داره و...
همیشه با خودم می گفتم بزرگ میشم و از خودم یه زن موفق می سازم که بچه ام بهم افتخار کنه با غرور بگه من مادرشم! بزرگ شدم و زنان موفق تر از خودم رو هم دیدم که مادر شدن مثل مریم میرزاخانی و چند تا از اساتید و... که هم در شغل موفق بودن و هم فرزند داشتن....
ولی خودم تا الان که ۳۵ سالم هست نه ازدواج کردم و نه فرزندی دارم...
هر بار که بی مقدمه بچه ای بهم میگه کاش تو مادرم بودی، چیزی درونم می شکنه، هم جای زخم کودکیم درد می گیره و هم غمگینم که حتی در بزرگسالی هم مادر نبودم و نشدم... تازه اونم اگر مادر میشدم از دید خودم نیمه موفق بودم و به آرزوم برای مادر موفق بودن نرسیده بودم....