ماوضع مالیمون متوسط بود داره خوب میشه استرس دارم.تغییرات ناگهانی استرس زا هستند حالا از اونوریشو همه میدونن از بالا به پایین افتادن سخته اینوریشم سخته.همش درگیر تناقضم یاد دوران‌نداریمون‌می افتم وقولی که به خودم داده بودم که از یادنبرم ندارها رو و غم ازدلشون وردارم واز طرفی اینورم خیلی وسوسه ها وجاذبه هاست ماشین فلان ویلای بهمان دراوردن چشم دشمنان و...فکرم خیلی مشغوله.سالها باقناعت ساختم حساب یه قرون دوهزاررو کردم توزندگیم حالا یهو همه چی عوض میشه نگین چطوری اینجوری شده. مسئله ام این نیست.حلاله.کی مثل من بوده؟ مثلا اوناکه وضعشون خوبه ماشین میلیاردی سوارمیشن چطورمیتونن کودکان کار رو توسرماوگرما پشت چهارراهها ببینند وبراشون مهم نباشه؟
حالا چه جوری اونطوری شده به.ماهم بگو ,عوص بشه وضعمون🤔🤔
حالا درک میکنم خاطرات عجیب وغریبی که تواین سایت میدیدم از فلان فامیل پولدارشون که فلان خسیس بازی عجیب وغریب راداشت.اینها حاصل همین تناقضاته
من الان ک وضعم افتضاحه ی کیلو گوشت میخرم کباب نمیکنم میترسم بوش بره یکی دلش بخواد کلا هرچی میخرم زهرم میشه
دیکه اگه یکم وضعم خوب میشد ک اعصابم داغون میشد
خوب به شکرانه خوب شدن وضعتون هرماه مقداری به یه موسسه خیریه درست و حسابی کمک کن
من که اگه روزی اینطور بشه حتما این‌کار رو میکنم
چه حالب امروز منم به همین فکر میکردم ...حالا نه اینکه من وضعم خوب شده باشع نه. ولی همین مقدار اندک که دستم میاد یا اومده...همش احساس میکنم چقد سخته ..انگار بلد نیستم با خوشی زندگی کنم ..انگار ته دلم حس میکنم وقتی یه عده ندارن و یه عده بچه گرسنه ان حقم نیست من 😭😭اصلاا قاطی کردم ...
ما در اون حد خوب نیستیم ،ولی خب خداروشکر بدم نیست اینو میدونم که من مسول همه ی نداریهای دنیا نیستم اصلا کاری از دستم بر نمیاد ،در حد خودم کمک میکنم دیگه عذاب وجدان نمی گیرم ولی
ما وضعمون خوبه به خیریه ها کمک میکنیم
خودمم بارها شده تو ماشین بچه های کار رو دیدم ولی خب چون خانوادمم خوششون نمیاد که من پول بدم ،کمک نکردم
من مثلا دلم میخواست خودم یه پرورشگاه میزدم بچه های کار رو توش جمع میکردم وبه آموزش وتربیتشون میرسیدم یا زنان سرپرست خانوار یا اونایی که معلول دارن مریض دارن ازخدج درمان وهزینه هاشون برنمیان.ولی خب آرزوهای دیگه هم دادم دنیا گشتن ودیدن ویلای باحال و...
خیلی جاهای خوبی هست که واقعا کمک میکنن
مثلا یادمه دوست من سید بود عید غدیر لوازم مدرسه خرید درد به یه موسسه که حامی زنان سرپرست خانواده بود
اونجا بین بچه ها پخش کردن
میگفت خوشحالی که در چشماشون دیدم با دنیا عوض نمیکنم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
