2737
2734
عنوان

«شعر۵»

| مشاهده متن کامل بحث + 37242 بازدید | 5906 پست

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

یه دوستی می‌گفت یه شب تو آسمون یه ستاره میاد که فقط همون یه شبو داریش وبعدش دیگه نیست اون شب به بقیه ستاره ها نگاه نکن فقط به همون ستاره نگاه کن چون بعدش تو میمونی ویه آسمون ستاره که هیچ کدوم ستاره ی تو نیست۰۰۰

قدر ستاره های زندگیمونو بدونیم۰۰




........

دختری به کوروش کبیر گفت

من عاشقت هستم

کوروش گفت

لیاقت شما برادرم است که از من زیباتر است و پشت سر شما ایستاده

دخترک برگشت و ديد کسی‌ نیست

کوروش گفت

اگر عاشق بودی

پشت سرت را نگاه نمی‌کردی



.......

........
2728

سکوتم از رضایت نیست 


دلم اهل شکایت نیست...

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

من زخم‌های بی‌نظیری به تن دارم، اما

تو مهربان‌ترین‌ شان بودی

عمیق‌ترین‌ شان ؛ عزیزترین‌ شان


بعد از تو آدم ها ؛ تنها خراش‌ های کوچکی بودند بر پوستم که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند ؛ به قلبم نرسیدند


بعد از تو آدم ها، تنها خراش‌های کوچکی بودند که تو را از یادم ببرند، اما نبردند

تو بعد از هر زخم تازه‌ای دوباره باز می‌گردی و هر بار، عزیزتر از پیش ،

هر بار عمیق تر....


😔

........

زندگیه دیگه هیچی پایدار نیست

به قول شاملو،که میگه:

کوره ها سرد شدن،سبزه ها زرد شدن، خنده ها درد شدن

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

گر تو خواهی شوی ماه من 

باید ز جهان دور شوی یار من

گر تو شوی جان من

باید تو شوی دل و هر آن من

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
2738


Live for ourselves not for showing that to others..

برای خود زندگی کنیم نه برای نمایش دادن آن به دیگران

💎💎

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

it is a very delicate job to forgive a man, without lowering him in his estimation, and yours too

کار بسيار ظريفي است که انساني را ببخشيم، بي آنکه ارزشش را در نظر خود او و خودمان پايين بياوريم💎

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

Let’s learn sth from others mistakes, because life is not too long for us to experience all thing

♣️🎊💎

از اشتباهات دیگران درس بیاموزیم، چون زندگی آنقدر طولانی نیست تا همه آنها را خودمان تجربه کنیم.

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

چالش‌شعر#  

با عرض معذرت به دلیل تاخیر در پست نمودن شعر چالش روز گذشته 


“هوا خواه توام جانا و‌ میدانم که میدانی”
و می دانم که تا آخر، به پای عشق می مانی
اگر گاهی پر از دردم، ز دنیا گاه دلسردم
به دنبال تو می گردم، که تو بر غصه پایانی
تویی آرامِ جان دل، تویی عشق نهان دل
نوشتم از زبان دل ، که هم دینی هم ایمانی
شب سرد زمستان شد، هوا تکرار باران شد
نمی ترسم که طوفان شد، بهاری در زمستانی
مرا در خویش مهمان کن ، تنم را بوسه باران کن
دل من را غزل خوان کن ، عجب شوری است مهمانی
چنین در انتظارت من ، پر از آغوش و بوسیدن
بیایی بر لبم گاهاً، گلی از بوسه بنشانی
اگرچه عشق غمگین است، کنارت درد شیرین است
تمامِ حرفِ من‌ این است ، تو خود دردی و درمانی
“غزل بانوت” می مانم، برایت شعر میخوانم
از این حسِّ فراوانم، شده این شعر عرفانی


غزلبانو#  

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
Live for ourselves not for showing that to others.. برای خود زندگی کنیم نه برای نمایش دادن آن به دی ...

چقدر این جمله زیباست 

بهش ایمان دارم 

ریشه را در خاک محکم کن که گاهی زندگی / پیشِ پایت آب، گاهی هم تَبَر می آورد 
چالش‌شعر#   با عرض معذرت به دلیل تاخیر در پست نمودن شعر چالش روز گذشته  “هوا خواه تو ...

مثل همیشه عالی بانو 🌷🌷

خیلی زیبا و دلنشین

دوستت دارم ای خیال لطیف ....دوستت دارم ای امید محال... 🍂🖤
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز