عضو اکیپ فیلسوفان نی نی سایت ...میشه برام صلوات بفرستین💓" لطفا در خواست دوستی نفرستین" هر چی ک خدا بخواد خدا ک بد نمیخواد😍 اگ عقاید ی نفر باهامون فرق داره بی احترامی بهم نکنیم روی کره زمین ب اندازه هممون جا هس باهم مهربون تر باشیم🌸 :)
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
انشاءالله امام زمان هر چه زودتر ظهور کنن و این بیماری ریشه کن بشه،تموم جوونا سر و سامون بگیرن،اونایی که بچه دار نمیشن خدا بهشون فرزند عطا کنه،اونایی که بیمارن شفا پیدا کنن و هر کس هر حاجتی داره به حق این روز عزیز خدا حاجتشو بده.
❤السّلام علیک یا مُسلمِ بن عقیلِ بن ابیطالب علیه السّلام❤
به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هرجا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم. گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند. و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشدجون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
دعام کنین دلم خونه شفا پیدا کنم درد دارم پدر ومادرم واسه خاطر من چشاشون قرمزه این چند وقته😞😞😞
خدایا...!! خدایا حواست هست صدای هق هق گریه هایم از همان گلویی می آید که تو از رگش به من نزدیکتری...!!تنهام دل بغل میخواد خدا جون آغوشتو باز میکنی بیام بغلت🙄دوستم میشه واسم آیت الکرسی بخونی🌺برکتش برگرده به زندگیت