من و همسرم جایی رفتیم که سرایدار داشت گفتم جای پرتیه ی چندتا نون شیرمال بردارم ببرم کوچیک ها از اون بزرگاشم نه گفتم با چایی میخورن
شوهرم گفت رفتنی بده بهشون ،الان نده
بعد موقع رفتن شوهرم رفت داد گفت با چایی میخورن و اینا دیدیم بدو بدو ی جعبه گیلاس درشت اعلا دستشه که حتما باید بردارین ببرین
گفتش بما رسیده این برا شما من اینقد متعجم اینقد از دل بزرگ این ادم در تعجبم که حد نداره ما داریم در حد و توان خودمون بخریم به کسی اینقد بزل و بخشش نمیکنیم خسیس هم نیستما ولی از دل بزرگ و دست دلبازی اینا در شگفتم
گفتم یجا نگم میترکم ماشالله که همچین ادمی دیدم