سلام . من دختر ۱۲ ساله ای هستم که از وقتی یادمه مادر پدرم دارن باهم سر چیز های کوچیک و الکی دعوای بزرگ میکنن مم روحیم داغون شده . همه جا میریم چیزی کم و کسر نداریم ولی اینقد دعوا ها زیاده که نمیدونم چکار کنم شما بگید هر روز از استرس دستام میلرزه... خیلی دوست دارم جدا بشن و اگه بشن من کجا برم و... لطفا کمکم کنید . ممنون
آدما به دو دلیل وارد زندگیت میشن✋.یا میشن درس زندگیت..یا میشن خود زندگیت...خدایا هزاران بارشکرت که اونایی که اومدن تو زندگیم و رفتن همشون درس بودن و اینو بهم ثابت کردی .و الانم خود زندگیمو بهم دادی 💑💖B&S💖
جر و بحث هس بین زن و شوهر خیالت راحت هس کم و بیش و خودشون تو خلوت و تنهایی برطرف میکنن ناراحتیاشون رو پس بهتره خودتو نگران نکنی نشنیدی از قدیم گفتن زنوشوار دعوا کنن ابلهان باور کنن** ( دور از جون شماالبته)*
مشاور آنلاین یا تلفنی ترجیحا خانم خوب و کاربلد بگرد پیدا کن مشکلت رو باهاش در میون بزار
اینم شماره بهزیستی 1480 رایگانه مشاور خانواده هم میدن
اینجا شنیدم
خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی