خانواده ی شوهرم از یه شهر دیگه هستن ۱۵ سال هست ک اینجا ینی تبریز زندگی میکنن ۵ ۶ ماهه عروسی کردیم.کار شوهرو پدرشوهرم صافکاریه پدرشوهرم یک ماه پیش مغازشو جم کرد اومد مغازه ی شوهرم و اون یکی پسرش ک اصلا بلد نیست کارو اونم اورده باخودش بدبختی ک مغازه ی شوهرم کارتخوان نداره ولی پدرشوهرم اورده مال خودشو الان هرچی کاربشه چ خودش چ شوهرمن میره تو حساب اینا و نمیدن جالبم اینجاست ک شوهرم گفت بابا زیاد مغازه نمیاد دیگه فقط سرمیزنه میره...الان ما ۲۰ روزه هیچی واسه خونه نخریدیم اجاره و قسط داریم...خیلی ناراحتم شوهرمم بیشتراز قبل داره کارمیکنه ولی هیچی 😔شوهرم بمن نمیگه ک میره تو حساب پدرش کلا هیچی نمیگه ولی ادم میبینه دیگه کارتا و جیبش خالیه
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
مال منم اینجوریه میریم بیرون این شلوارو واسه داداشم بگیرم اینو واسه فلانی...خدا شاهده من یه شاخه گل ...
بهش یاد بده دختر خوب.با مهربونی .بگو اینجوری هیچ وقت پیشرفت نمی کنیم.
یک آیه روی ضریح سرداب امام رضا نوشته شده که خیلی قشنگه:یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون:آنها می خواهند که نور خدا را با دهانشان خاموش کنند ولی خدا نورش را بیشتر میکند.هرچند که کافران خوششان نیاید.