چندوقته توریه پنجره اشپرخانه را کندم و فرصت نکردم جدید بزنم
منتظر چنین روزی بودم
صبح رفتم تو دستشویی یه مارمولک صورتیه ریز با چشمای قرمز دوید
جیغ زدم
و رفتم جاروبرقی را اوردم و بعد از کلنجار رفتن با جاروبرقی گرفتمش
جاروبرقیو گذاشتم دم در دیگه نمیخوامش
از مزایا و معایب تنها زندگی کردن اینه که مجبوری خودت مارمولکها را بگیری و شجاع میشی
حالا امروز توری میزنم
گفتم در جریان باشید.