مشکلات منو مامانم

بشین باش حرف بزن پیش بابات نرو که زن بابات تو رو ب غلط کردن میندازه گول این دلسوزیهای پدرتو نخور فقط اگر میتونی از پدرت کمک مالی بگیر برای خودت خوب بخرو بپوش اما نه بیشتر که تهش دوباره جدایی از باباته... با مادرت صحبت کن بغلش کن اون شاید حس میکنه زحمات چند سالش بباد رفته و تو دوستش نداری دنبال محبت جای دیگست... از مادرت توی ابراز محبت خجالت نکش بهش ارامش بده باش بحرف بخند ب بداخلاقیاش جواب نده میدونم سخته اما حل میشه 

عزیزم مامانت شرایط سختی داشته درکش کن. مطمئن باش خودش هم دوست نداره با شما عصبانی بشه.اینکه میگی با مردا صحبت میکنه خوب خیلی آزاردهنده است البته شاید شما اشتباه میکنی. شاید ارتباطش صرفا کاری باشه. چون شغلشون هم وکالت هست. شما حتما با یه مشاور صحبت کن و رابطت رو با مادرت گرمتر کن. شما میتونی دوست خیلی خوبی براش باشی. میدونم شما هم تو سن حساسی هستی اما میتونی از پسش بر بیای.

بازم میگم توی ابراز احساسات با مادرت رو راست باش حرف دلتو بزن اون حلش میکنه ... ضمنا قبول کن که مادرت حق داره زندگی جدید تشکیل بده تو نهایتش پنج سال دیگگع شوهر کنی اون بیچاره بره تو خونه ی داماد سر بار بشه یا منتظر باشه دو هفته یبار بش سر بزنی...  نمیگم حتما ازدواج کنه ولی بد نیست دورادور کسی تو زندگیش باشه گناه داره اونم نیازهایی داره که بخاطر تو سرکوبشون کرده 

عزیزم آدم ها از یک سنی به بعد واقعا نیاز به محبت جنس مخالف دارن 

مادرتم زندگیش از هم پاشیده دلش شوهر میخواد از یه طرفی هم دختر بزرگ داره نمیتونه ناپدری بیاره بالای سرش از اون طرفم مردای این جامعه اینجوری موقتی به یک زن بیوه محبت میکنن 

نمیگم مادرت کارخوبی میکنه اما این نیاز درونیش اونو به اینجا کشونده مخصوصا زنی که زندگی داشته شوهر داشته و ازش اینارو یه پدرسوخته ایی گرفته !

گول محبت های پدرتم نخور چون اگر مهربون بود نمیذاشت زنی وارد زندگیش بشه و زندگی زناشوییش با مادرت رو خراب کنه 

اینا سیاستهای در گوشیه زنشه چون زنش میدونه که نمیزاره تو زیاد بمونی پیششون نهایتش سالی یک ماه روی هم رفته پیششونی ولی وقتی پیش مامانتی خرجت نمیده چون میدونه سنگین پاش در میاد پس ب پدرت بعنوان یک پناه جدید  نگاه نکن سعی کن با مادرت مشکلو حل کنی فراموش کن پدرت گفته بیاپیشم

نیازی نیست حتما جایی مراجعه کنی مشاور تلفنی هم هست. خیلی هوای مادرتو داشته باش. ببین من یه مادرم که عاشق  بچه هام هستم خداروشکر با همسرم هم مشکل خاصی ندارم اما هر وقت یه تنشی تو خونه باشه ، یه بدخلقی از همسرم ببینم اون روز ممکنه سر بچه هام هم داد بزنم و بعدش هم حسابی عذاب وجدان میگیرم.

به هیچ عنوان نرو پیش پدرت . مطمین باش اونجا راحت نیستی و از اون مهمتر اگر بری مادرت داغون میشه. دمنوش های ارامبخش درست کن با مادرت بخورید. برنامه ریزی کن برای تفریح های دونفره. این روزا که نمیشه خیلی بیرون رفت شاید یه کارهایی بتونی تو خونه انجام بدی یه کار هنری اگه علاقه داری بافتنی خیلی خوبه آرومت میکنه کتاب اموزشی بخر اول هم برای مامانت یه چیزی بباف یا کارهای هنری دیگه...

خودتو فقط اذیت میکنی 

تو مسئول کارمای کارهای دیگران نیستی 

سعی کن خودتو آروم کنی بالاخره این روزگار هم میگذره دخترم 

نه عزبرم ،توی ۳۸سالکی ... اخه مردم‌تواین سن ازدواج می کنن .

پدرت چکار کرده بوده؟