ما یکی از فامیلامون همینجوری بود داستانشون
تنها مشکلشون موقع عروسی بود که خانواده پسره گفتن باید مولودی باشع وگرنه ما نمیایم و اینا
خلاصه که اونشب ما انقدر خمیازه کشیدیم تو عروسی😐دختره هم هنوز تو دلش مونده ولی خب پسره اوکیه و توی مهمونیا و جشنای ما مجلس و گرم میکنه🤣