چند روز سخت بود تا عادت کنن?شب اول چجور خوابوندینشون نصفه شب بیدار شدن چطور آرومشون کردین?خواهش میکنم راهماییم کنین در خودم نمیبینم اصلا بتونم از شیر بگیرمش لجبازه حسابیه
شب اولم تا ساعت 2 و نیم 3 کارتون گذاشتم براش تاخوابید
تا چن روز همین بود کارم
ماست و دوغ سر شب بهش بده
واسه حل گره های زندگیم یه صلوات میفرستین .اللهم صل علی محمد وآل محمد وقتی تو امضاتون میزنین صلوات من میفرستم براتون فقط حال ندارم اعلام کنم😄❤ من مطمئنم خونه ام سه تا اتاق داره با یه حیاط که توش حوض داره تابستونا میخوابیم داخلش😍و یه آشپزخونه ی بزرگ و خوشگل من تو اون خونه نفس میکشم وخوشحالم و بچه هام سالم وسلامت بزرگ میشن من مطمئنم خدایا کمکم کن 😍یا نُورُ یا بُرْهانُ، یا مُبینُ یا مُنیرُ، یا رَبِّ اکْفِنی الشُّرُورَ وَ آفَاتِ الدُّهُورِ وَ أَسأَلُکَ النَّجَاهَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ❤️بسم الله الرحمن الرحیم اَلحَمدُللهِ الّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب اَلحَمدُلله الّذی جَعَلَنی مِن اُمَّهِ محمد صَلی الله عَلَیه وَ آله اَلحَمدلله ِ الّذی جعلً رِزقی فی یَدِه وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدی النّاس اَلحَمدللهِ الّذی سَتَرَ عُیوبی وَ عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ.❤️ ماشاالله ولا حول و لا قوه الا بالله❤️
در اطرافم گاهی زنانی را می بینم که خود را قوی و مستقل نمیبینند،متکی به شخص دیگر که گویی صاحب اختیار تمام رفتار اوست و به این برده داری نوین هم حتی افتخار میکند!لذت میبرد وقتی مردی به او می گوید:این را نپوش بدنت پیداست!شالت رو جلوتر بیار!جلوی مردان دیگر نخند!زنانی که گاهی صحبت از برخی کارها که میشود میگویند:این کار من نیست! من یک زنم!زنانی را دیدم که موهایشان سوخته اما باز هم اصرار به موی بلند و رنگ کردنش دارد،بدنی خوب و معمولی اما اصرار به عمل های زیبایی دارد"برای خوشامد دیگری، برای رضایت دیگری!"آخر میدانی میگوید مرا اینگونه می پسندد!اینگونه دوستم دارند!زنانی را دیدم که زنان دیگر از هم نوع و هم جنس خودش را بخاطر نوع پوشش متفاوت، اختیار و انتخاب آزادمورد قضاوت و سرزنش و گاهی تمسخر قرار میدهد..همیشه دلم میخواست جلوی این زنان بنشینم و بگویم:تو قوى هستىو ميتوانى!نه وسیله ای برای خوشامد دیگرانو نه وسیله ای برای ارضای دیگریتو میتوانی مستقل باشیاز تنهایی نترس و برای حقوقت بجنگمیتوانی خودت صاحب اختیار بدن، افکار و رفتارت باشی بدون آنکه کسی آنرا تأیید یا رد کند..و البته که بخاطر زن بودن و حرف دیگران خودت را از آزادی هایی که هر انسانی باید داشته باشد محدود نکن؛بخند حتی با صدای بلند!مسافرت برو حتی تنهایی!تو خیابون قدم بزن و زیر لب آواز بخون!لاک و رژ لبی که دوست داری رو بزن!و منتظر سرزنش هیچکس نباش!.تو مسئول فکر پوسیده دیگران نیستی پس خودت باشو از همین لذت ببر!از زن بودنت لذت ببر!محمدرضا برخوردارى
من یه روز بعد از ظهر چسب زدم گفتم زخم شده . خوابید و چیزی نگفت . شبش گفت باز کن ببینم منم بتادین زدم گفتم ببین خون اومده . پشت کرد بغلش کردم خوابید .
البته بگم چون پسر من فوق العاده کم غذا بود و وابستگی شدید به شیر داشت اصلا فکر نمیکردم به این راحتی کنار بزاره . اما خیلی عاقلانه برخورد کرد خلاف تصورم
رژ قرمز زدم نگا کرد میخواست بخوره میگفتم جیز شده نخور درد میکنه...شبا چشمش خواب بود نمی دید ..گریه میکرد..کیک وابمیوه میذاشتم دم دست شبا میخورد میخوابید بعد یه هفته ازسرش افتاد برا خواب هم یکم سخت بود...الان چهار سالشه دیروز یهو هوس کرد ..میگفت خجالت میکشم به بابا نگی یه مک زد..حالت تهوع داشت تا چند دقیق😁
اولش رو سینه تو با مداد یا ریمل سیاه کن که ازش بترسه یه دفعه از شیر نگیر خیلی سخته تا یه مدت فقط شبها تو خواب بهش بده بعد کم کم شبها هم نده خوبیش اینه شیر تو سینت سفت نمیشه به اعصاب بچه هم فشار نمیاد