کولیک پسرم.شیرنداشتم یک کیلو کم کرد بچم.دعوا های پی درپی که بخاطر بهونه گیری های شوهرم داشتم.اوووووه....البته شیرینی هم داشت همینکه یه فنچ یسره صداش تو خونه بپیچه
بخیه هام باز شدن
واااااای نگم برات.سینه نگرفتن.کولیک.از ساعت یازده و نیم‌شب گریع میکرد تا چهار صبح.رفلاکس خیلی شدید.خودم افسردگی بعد زایمان گرفتم.تا دوماه خونه مامانم بود.میترسیدم بغلش کنم‌نزدیکش شم.بعد وارد چهار ماهگی شد از شیر زده شده.من اصلااااااا نوزاد دوس ندارم.دیگ کم‌کم‌میفهمه همه چیو،خوبه
عزیزم..من دیدم کسی رو که بچه اش از بین رفته دور از جون بچه شما...بیخود نیست قدیمیا میکن تا ۴۰ روز نباید بیرون رفت. بچه رو‌دید...من ادم بیسوادی نیستم قدیمیم نیستم..من تازه نی نی ۱۱ هفته ام رو از دست دادم بخاطر حرف مردم...تو رو خدا تو رو جون نی نی قشنگت مراقب باش...
من خواهر شوهرم بچه ش تازه بدنیا اومده بود دور از جون نی نیت دور از جون نی نیت ی خانمی دعای سنگین باهاش بود اومد دیدنش بچه ۲۰ چند روزه از بین رفت ...
بعد خانمه کارشم درست نشده بود رفته پیش دعا نویس که فلانی دعایی که بهم دادی تاثیر نکرده گفته بود اثرش افتاده رو ی بچه تا حلالیت نگیری کارت راست نمیشه...اما واقعا حلالیت برای خواهرشوهر من بچه میشد..مثل چی زنه گریه می کرد و میزد سرش..اون بده خدا هم نمی خواست اتفاقی بیفته...
مهمونی نگرفتم!
حتی عقیقه رو هم بین مستمندا گوشتشو تقسیم کردم ولیمه ندادم.
عالی بود امیدوارم تو راهیمم مثل داداشش اروم خوش خواب باشه
مامانا شما دلاتون پاکه واسه منم دعا کنید خدا بهم نی نی بده
من مهر زایمان کردم، کرونا هم نبود
اما اصلا مراسمی نگرفتم، بخاطره سرما خوردگی و اینجور چیزا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
