سلام بچه ها خواهرم یه دختر شش ساله داره چون خانوادم شهرستان هستن منو خیلی تو اخبار خانواده دخالت نمیدن مخصوصا که خبر بدی باشه دیشب فهمیدیم خواهرم که یه بچه کوچیک داره شش ساله یک ماهه خونه مادرم هستن البته با شوهرش .خواهرم میگه تو خونه دارم دیووونه میشم همش یه چییزی میگه برو خودتو بکش میگه اون لحظه سرم فقط سوت میکشه از ترسم میرم لیوانو پر از قرص میکنم که بخورم زود بمیرم میگه تو خونه انگار دارم خفه میشم مثل مرغ سرکنده شدم همش از اتاق به اشپزخونه از اونجا به حیاط میرم انگار اختیارم دست خودم نیست میگه خواب ندارم با ترس میخوابم صبح زودم پامیشم میثل دیوونه ها میشم الان یک ماهه خونه کامانم میمونن .
چیکار کنیم توروخدا کسی اگه دعانویس خوب سحر باطل کن خوب میشناسه بگه میدونم الان میگن قرن چندم هستیم دعانویس چیه ولی ناچار شدیم خواهرم از دستمون داره میره