نه دختر تیغ زنی بودم، نه دختر ه و ل
اولین دوستیمم بقصد ازدواج بود
چرا انقد باید شکنجه شم
چرا باباش از خر شیطون نمیاد پایین
دوساله دارع بازیمون میده
خرداد راضی شد ولی طبق معمول باز زده زیرش
انقد دعا کردم خسته شدم
منه خرم یه خریتی کردم نمیتونم ولش کنم
همدیگه رم دوست داریم و پسر خوبیه
اما اب شدن مامانم داره ازارم میده
اونم بیداره الان
عذاب میکشع
از خدا میخام فقط بخاطر مامانم این پنجشنبه بیان خاستگاری عقد کنم
وگرنه سکته میکنه
دعام کنین لطفا