2733
2734
فدات اما ب من میگن زشت 😢چون ما هم در حد اونا نیستیم من با افتخار بزرگ شده ایران ن مو رنگ کردم ن ابر ...

نه عزیزم همین جوری ساده خیلی از اونا قشنگتری ❤️

وزن فعلی ۶۲   وزن هدف ۵۹ 😍 انشالله به راحتی میرسم بهش 😉🥰
اینو ندیدم پنج دقیقه فرصت داری برای پاک کردن زود پاک میکنی

سلام خوبی؟؟ ما دوتا پنجره داریم تو اشپزخونمون . بعدش الان میخواییم نیمکت برنیم میگن چون دوتا پنجره دارید زشت میشه چیکار کنم؟

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا🙂 ‌کاربری واگذار شده 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من  عکس خودت و دختر خاله هات رو دیدم خودت تو هر عکس یه جور بودی ولی خودت خوشگل وساده ای دختر ...

اسی خودش کجایه

پدر بزرگش به شرق و غرب و.. کشور دختراشو داده😅

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2731
مگه ما یه کشور دیگه ایم ک ب ما چ 😑😨

برای کاربریمون میگم😰

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
سلام خوبی؟؟ ما دوتا پنجره داریم تو اشپزخونمون . بعدش الان میخواییم نیمکت برنیم میگن چون دوتا پنجره د ...

منظورت شبیه عکس های تاپیک ایده اشپزخونست؟

گمشده✅کسی ب اسم ساناز علیزاده میشناسین..دوست بچگیمه...حدودا متولد ۷۰..اگر تو اشناهاتون کسی هست.. ریپلای کنید لطفا
2738

فرشه یا گلیم؟؟؟

ممنون خدا که تنهام نذاشتی،ممنون که صدامو شنیدی،نی نی هامو  مدیون توام      رب لاتذرنی فردا وانت خیرالوارثین                               خدایا شکرت 🤗😘🙄😇😇😎
نه عربه مادرم ایران ازدواج کرده

چه جالب

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
یعنی تعغیری نکرده بودم منظورت؟ عین هم بودم

نه منظورم اینه تو عکسا تغییر میکردی انگار 😊

خدایا به اندازه ی مهربونی و بزرگیت شکررررررت که معجزه قشنگی که منتظرش بودیم رو بهمون دادی💜   💜یاجوادالائمه💜یافاطمه معصومه💜یاضامن آهو💜مرررررررسی واسه خواب قشنگ و ضمانت نامه و اشک شوق و ذوق از ته دلی که بهمون هدیه کردین   
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730