اره مجبور میکنن خانواده اش،سرب اون نیستش کرد تو یه اتوبوس با هم سوار میشن میگه من عاشقتم پسره ام میگه من بهار دوس دارم بعد دختره داد میزنه ک مزاحمه... مردم میان بزننش ک پرت میشه از جاده تو اب فک کنم بعد فراموشی پیدا میکنه میره یه زن از دست نامزد روانیش نجات میده میزنه میکشتش بعد با همون زنه ازدواج میکنه و اون خ پولداره و دوقلو پسر دار میشنی مدت میرن امریکا بعدم برمیگردن ترکیه ک یواش یواش بهار اینا یادش میاد و پیدا میکنه