آقا این مال دوستمه
مبگفت تو کوچه داشتیم بازی میکردیم با بچه ها منم دستشوییم گرفته بود اگرم میرفتم تو خونه مامانم دیگه نمیزاشتم برگردم به بچه ها میگه که شماها دور منو بگیرید من جیش کنم بریم بازی😂
بعد یهویی یه مرده رد میشه بچه ها حلقه رو ول میکنن هز کدوم میرن یه طرف 😂😂
اینم از خجالت به گریه میوفته و در هین جیش کردم گریه م میکنه مردمم وسط کوچه بهش نگا میکنن😂
حالا میگه همه م تو اون کوچه مارو میشناختن😐❤️
شمام مال خودتون یا آشناهاتونو بگید بخندیم اینم مال دوستم بود😂💔
هر کی دنبال گنج زمین میکند دسش بالا
مامانم ظهرا که میخواست بخوابه با روسری دست من و میبست به دست خودش که جیم نزنم تو کوچه😂🤦♀️
چنین تباه بودم من تو اون دوران😅
هر کی شیشه شکسته میذاشت جاش ک دفه بعد یجا دگ بکنه دسش بالاتر
رشته حفاری نرفتم چرا خدایی؟
مال ما منتظر بودیم ظه بشه مامانم بخوابه، میرفتیم رودخونه برا شنا، هوا خیلی گرم بود ولی حالیمون نبود آخرشم همش دعوامون میشد یا دوستامون
ما ی همسایه داشتیم ی دختر و پسر داشت همبازی ما بودن بعد ی روز پسره اسمش مجتبی بودنمیدونم چکار کرده بود مامانش کلا لختش کرده بود انداخته بودش تو کوچه ماهم دیدیمش طفلی خیلی خجالت میکشید دیگه ازون موقع وقتی تو کوچه بود من نمیرفتم فک میکردم از من خجالت میکشه
زنگ میزدیم در خونه مردم در میرفتیم
رو ماشینا با ماژیک نقاشی میکردیم
چهارتا بیسکوییت و پفک میزاشتیم رو کارتن میفروختیم به بقیه
نقشه گنج میکشیدیم
.....
یادش بخیر 😭😭
من فقط یادمه دوران راهنمایی با دامن و کتونی و عینک دودی جلوی در همه رو میپاییدم😂😂😂
یادش بخیر غروب ک بازی تموم‌میشد دستامونو مشت میکردیم یکی در میون میگفتیم نخود نخود هر ک رود خانه خود
