آقا سلام
ما 17روز کرونا گرفتیم و تو خونه قرنطينه ایم کلی هم مشکلات قبلی داشتیم که حتی کار به قطع رفت و آمد با خانواده م و دادگاه و اینطور چیز رسیده حالا بگذریم دیروز الکی الکی دعوامون شد اینقدر الکی که حتی الان نمیتونم بگم واقعا سر چی بود اما از اینجا دعوا بالا گرفت که اومد تو آشپزخونه نشست به بازی کردن گفتم برو بیرون جلو چشام نباش نرفت حالا اون زد من زدم فحش داد بدترشو شنید این وسط من خوردم به سوفله خوری هام شکست منم لجم دراومد همه ظرفای دم دستی رو شکستم بعدم ریلکس اومدم تو اتاق دراز کشیدم آقا هم از دیشب واسه خودش میوه پوست کنده خورده نهار خورده منم دیدم اینطوریه شام درست نکردم با اینکه علائم کرونا داره دیدم نشسته به قلیون کشیدن منم گفتم جهنم فوقش میمیره حالا الان بچه خواهرشوهرم پی ام داده پس فردا تولد داییه منو میخواییم بیاییم سوپرایزش کنیم انگار نه انگار ما کرونا داریم منم عکس از خونم و ظرفا فرستادم گفتم قدمتون رو چشم وضع خونه اینه خواستین بیایین منم جمع نمیکنم الانم دارین دوروغ میگی شوهرم خبر نداره اون خبر داره فقط نگفته شما بیایین ابرو من بره جهنم دایی تون فحش داد بدتر شو شنید زد منم زدم اونم گفت به مامانم گفتم اونم گفته باشه شب میآییم 🤐ناگفته نماند شوهر خواهر شوهرم از دعوا مون خبر نداره خواهرشوهرمم خیلی حساسه بفهمه
در ضمن اگر میگن جداشو بچه ام مریضه نمی تونم طلاق بگیرم