يكي از اشناهامون ٣٠ساله شده بود با شرايط خيلي خوب ٨سال بود تلاش ميكرد برا ازدواج و هركاري ميكرد نميشد كه نميشد تا اينكه ي روز زير ماشينش ي دعا پيدا كرد و اونو خنثي كرد دقيق نميدونم چطور ..هفته بعد ازدواج كرد😐واقعا اينقد تاثير داره ب نظرتون؟
🏴« السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسِین، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».یه سلام کوتاه به امام حسین علیه السلام هست که ثواب 20 حج قبول رو داره و به روایتی 99 حج پیامبر چرا حج؟ چون حج یکی از جامع ترین عبادات در اسلام هست.... ما با هر گناهمون اعمال خیرمون از بین می ره ولی اینجا چون حج پیامبر در اعمال ما نوشته شده حتی اگر گناهم خدای نکرده بکنیم این عمل عمل پیامبر هست و پاک نمی شه و تا اخر با ماست التماس دعا
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
🏴« السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسِین، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».یه سلام کوتاه به امام حسین علیه السلام هست که ثواب 20 حج قبول رو داره و به روایتی 99 حج پیامبر چرا حج؟ چون حج یکی از جامع ترین عبادات در اسلام هست.... ما با هر گناهمون اعمال خیرمون از بین می ره ولی اینجا چون حج پیامبر در اعمال ما نوشته شده حتی اگر گناهم خدای نکرده بکنیم این عمل عمل پیامبر هست و پاک نمی شه و تا اخر با ماست التماس دعا
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍
خدا لعنت کنه مادرشوهرمو یه بار تو کمدش یه زیر پوش پیدا کردم روش پر از آیه قران بود زیرشم اسم شوهرم بود دست و پامو گم کردم نفهمیدم چیکار کنم روزه بعدش نمیدونم کجا گذاشته بود نتونستم پیدا کنم