سر برجک یهو یادش افتادم یاد خاطره هامون یاد حرفاش صداش چشماش راه رفتنش عطر تنش از سر شب خواب از سرم پرید دوساله که ازدواج کرده هنوز نتونستم فراموشش کنم انگار منتظرم برگرده ... تا کی باید درد بکشم تا تموم بشه حداقل اون دنیا بتونم ببینمش ..
یادداشت: آنها که موهای صاف دارند فر میزنند و آنها كه موی فر دارند مویشان را صاف میكنند ...عدهای آرزو دارند خارج بروند و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لك زده و ترانهها میسُرايند...مجردها میخواهند ازدواج کنند متأهلها میخواهند مجرد باشند! عدهای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری میكنند و عدهای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند!لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوندو چاقها همواره حسرت لاغری را میكشند شاغلان از شغلشان مینالند بیکارها دنبال همان شغلند فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند ثروتمندان دغدغهی نداشتن صفا و خونگرمیِ فقرا دارند؛ افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند مردم عادی میخواهند مشهور شده و دیده شوند! سیاهپوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه میکنند ...و هیچکس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است: "قدر داشتههایت را بدان و از آنها لذت ببر" قانونهای ذهنی میگویند خوشبختی یعنی "رضایت"، شکرگزاری؛مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر، مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشى ...آنوقت ”خوشبختی❤️ ...!