بچه ها من تنها زندگی میکنم. بیدار بودم شب شام نخورده بودم ساعت ۲ پاشدم داشتم یه چیز درست میکردم حس کردم چشمام داره سیاهی میره .سریع یه ابمیوه برداشتم و نشستم روی صندلی داشتم نی رو فرو میکردم که دیگه نفهمیدم چی شد.چشامو که باز کردم دیدم روی زمین افتادم و خون ریخته زمین
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
💜 مامانِ آقا سیمبا 🦁 🐈 🐯 متولد اول آذر ۹۸ تهران💚 من ۸۸ کیلو بودم تا تولدم به ۵۵ کیلو خواهم رسید و تا زنده ام با کالری شمار و ورزش نیمه حرفه ای فیکسش نگه میدارم💖 مامانِ آینده دلانی و جانا هستم👩👧👧