منم دوتا خواهرشوهر دارم خیلی جلو شوهرم ادای آدمای خوبو درمیارن ولی در باطن از حسادت من میمیرن، فک کن ...
منم چن روز بعد زایمانم مادرشوهرم امد بم سر بزنه.بش گفتم هنوز ناهار درست نکردم.ساعت۴عصر بود.گف پاشو پاشو برو ناهار درست کن چایی بیار منتظر من ومامانتی.سزارینم بودم.بش گفتم من نیاز دارم یکی ب خودم برسه.بش برخورد.سریع بلند شد رفت.بعد۵ماه بم گله کرد.