آره واقعا
من یه ماه هم برن خونش بمونم
بازم تهش نمیخواد منو شوهرمو کنار هم ببینه
مشکل مامان من کلا ازدواج منه
وگرنه اگه دلتنگ باشه میبینه من حامله ام توی خونه خودم راحتم می‌دونه اگه بخواد هم میگم شوهرم بره خونه مامانش
می‌تونه خیلی راحت بیاد پیشم
می‌دونه الان نزدیک زایمانمه منم باید خونمو مرتب کنم نیاز به کمک دارم اگه واقعا قصدش خیره بیاد بخدا که بیادو نمیذارم دست به سیاه سفید بزنه ولی حداقل دلم خوشه اومده
کلا مشکلش اینه من سر زندگیمم
بهترین راه واست اینه کم بمونی
به مادرت سر بزن ولی در حد معمول،
احترامش از نماز واست واجبتره
بچه که اومد بچه و کارهای روزمره رو بهونه کن و کم برو و کم‌دبمون
بگو شوهرم شب ها میخواه کنار بچه اش بشه،(واقعا هم‌میخواد باشه،)دیدم که میگم
این ها رو گفتم چون ممکنه رفتارش روی شما و زندگیت تاثیر مخربی بذاره
باید کنترل داشته باشی روی همه چی
همسرت نباید متوجه خصلت های مامانت بشه چون بعدا ممکنه علیه ات استفاده کنه،
مثلا در خصوص تربیت فرزندتون بهت خورده بگیره
مامانای ما از خوبیه شوهرامون سوءاستفاده میکنن قشنگ میتازونن
من که فقط اینو یاد گرفتم اول از همه خودمو شوهرمو تو اولویت بذارم
مثلا مامان من توقع داره هرجا مهمونی فامیلاش دعوت کردن هممون پاشیم بریم کاری به این نداره شاید شوهرمن از اون طرف بدش بیاد منم تا ببینم یه جاهایی شوهرم راضی نیست علنا میگم ولی بهونشو از زبون خودم جور میکنم و خیلی از این قبیل رفتارا
خیلی بده که مامانت فقط دلش میخاد تنها بری اونجا
ولی واقعا اینکارو نکن حتی اگه هرروزم رفتی باشوهرت برو ولی بنظرمنکه یکم دیر به دیر برو
خوبه که فهمیده و عاقل هستی
آینده نگری خیلی خوبه ولی متاسفانه خیلی ها اهمیت نمیدن،
انشالله که زایمان راحتی داشته باشی و سالم و سلامت برگردی خونه
عزیزم موقعه زایمان مواظب باش محیط بیمارستان الان نسبت به قبل تمیز نیست بخاطر کرونا
منم فقط خونه خودم راحتم درکل مهم نباشه برات عزیزم
تو که میدونی توقعش غیر منطقیه کار خودتو بکن بیخیال
