توروخدا از خدا بیخبر نگید خواهرشوهری همه چیز زیر سر ته و فلان. ما حق یه کلمه حرف زدنم نداریم تا بابام دهن باز میکنه میخواد نصیحتش کنه میگه هیچکس حق دخالت نداره و داد و بیداد راه میندازه . از مشکلات زندگیشون خبر ندارم ولی از اخرین دعوا کله کرده برای جدایی تقریبا یک ماهه خونه باباش فرستادتش. تو تاپیکای قبلیمم جریانو گفتم که بحثشون میشه سر مشهد رفتن زنداداشم با خونوادش داداشم مخالف بود چون کروناست زنداداشمم بهش گفت به من گیر نده خواهر ج ن ده و اگه مردی برو خواهرای خرابتو از کف خیابون جمع کن واینا.ماحتی میگیم طلا که پاکه چه منتش به خاکه برو زندگیتو جمع کن اشتی کنید.ولی خودش میگه اصلا دیگه نمیخوامش . حالا میگه طلاقش نمیدم دنبالشم نمیرم . فقط نفقه شومیدم. میشه همچین چیزی؟
نمیدونم چندمین کاربریمه.همش ایمیل و پسورد یادم میره.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ما نمیخواستیم تعریف کردم قضیه رو ببین جوریه خجالت میکشیم کسی ببینش مثل مادر وپسرن با داداشم سنش بالاست فک کن شلوار لی ابی گشاد میپوشه با جوراب مشکی کفش پاشنه بلند مخمل مانتو کرپ کار شده پولک دوزی با چادر توری 😫 بعد ماها همه امروزی هستیم مسخره مون میکنه میگه این لباسا چیه مثل گداها چون ما مانتویی هستیم به داداشم میگه اینا خرابن با مانتو میرن بیرون حجاب ندارن
باورت میشه تا حالا رفتیم دعا داشته باطل کردیم مجدد میره دعا میگیره اصلا این خانواده عمم از اول معروف بودن به دعا نویسی تو خونمون یکسره دعا پیدا میکنیم چند وقت پیش تو گلدون بود باز یبار یه متر دعا رو به پارچه لباسی من دوخته بود تو بالش و ....