2726

خودم یادمه چندسال پیش یه روز ظهر با مامانم تو حال نشسته بودم یکی از همین گندها از جلمون رد شد و من و مامانم هم جیغ و داد بعد مامانم با دمپایی بابام زد روش اونم با این حال رفت زیر فرش بعد مامانم دمپایی رو گذاشت روی فرش همون قسمتی که اون زیرش بود بعد میزهم گذاشت روی دمپایی و فرش تا بعد از ظهر که بابام اومد میز  هالمون اونجا بود بعد که بابام برش داشت قشنگ هم سطح فرش چسبیده بود بهش

                                             خداجون واسه همه نعمت هات سپاس گزارم.                                                       

من نمی‌ترسم 

یک بار دوتامارمولک اومده بودن خونه مون گرفتمشون بعد نازشون میکردم قلقلکشون میدادم زبون بسته ها با تعجب نگاهم میکردن فکر میکردن احتمالا آدم فضاییم 

بلاخره بعد از ده سال کاربریم ترکید مرسی نی نی یار جان   

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

دیشب تو حیاط یه سوسک پشت ماشین واستاده بود خدا شاهده لاتی نگاه می کرد انگار باشگاه رفته بود 

همون طور پرو نگاه می کرد شوهرم رفت له کرد

گفتن تا تو باشی شاخ نشی😄

تینا سابق هستم قطع کردن حقایق شنیدن سخته به خصوص برای یه تعداد۵
2728

منم کلا از همه موجودات زنده میترسم یسریع رفتم خونه یکی از اقوام شهرستان تو اتاق خواب بودم حس کردم یچیز سرد وسط سینمه پاشدم گرفتم انداختمش دور قورباغه بود خواستم سکته کنم دیگه نخوابیدم صبح پاشدم جمع کردم رفتم خونمون

بچه بودیم یه مارمولک ازاین بزرگارودیواربودخواهرم امدازدرداخل لامصب پریدروسرخواهرم اینقدجیغ زدیم ازاون زمان تاحالاچنان ازمارمولک میترسم درحدمرگ  

گل مریم 💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗همیشه به یادتم💞

جونم برات بگه که ....

 خواب بودم یدونه نمیدونم از کجا اومده بود تو اتاقم 

درازکش داشتم آهنگ گوش میکردم یهو دیدم یه چی محکم خورد تو پیشونیم و فهمیدم بلهههه آقا سوسکه  است

 کثیف کثافته آشغال😑


من نمی‌ترسم  یک بار دوتامارمولک اومده بودن خونه مون گرفتمشون بعد نازشون میکردم قلقلکشون میدادم ...

😂😐 شجاعتت آرزومه  تو تموم عمرم نتونستم باهاش کنار بیام  فقط یادمه یبار جیگرم حال اومد با یه حرکتی که  بچه بودم داییم روش پیاده کرد یه شب داشتیم دوز هم منقل رو آماده میکردیم برای کباب و اینا  جناب مارمولک اومدن برای مانورو شبانگاهی که  جیغ کشیدم و کولی بازی دراوردم  بنده خدا اومد بندازه بیرون  نشد به سیخ کشیدش و انداختش تو ذغال یعنی اینقدر خودشو به درو دیوار کوبید نجات پیدا کنه آخر فقط با یه سر و یه نیمچه دم رفت پیش عیالش😂 (  مدیونید بگید ترسو ام  نمیترسم) فقططططط چندشه😑😅

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730