2737
2734
عنوان

مامانا تو رو خدا بیایین

135 بازدید | 13 پست

دخترم دو روز پیش از روو مبل افتاد پایین  رو دستش.همون لحظه کلی گریه کرد. به دستش دست میزنم تکونش میدم وقتی حواسش نیست اصلا حواسش نیست .ولی وقتی حواسش باشه به دستش دست بزنم میگه درد میکنه میگه قبلا اینطوری نبود.ولی وقتی حواسش پرته کلی با دستش ور میرم هر کار میکنم حالیش نمیشه اصلا عکس العمل نشون نمیده.به نظرتون چی شده دستش؟ لازمه ببرم دکتر؟ تو این کرونا کرفتار شدم😭 تماپ فک و فامیلام صبح تت شب بیرونن عروسی تولد همه جا میرن اونوقت من خیر سرمقرنطینه هم افسردگی ،رفتم هم این بالا سرم اومد😪😭

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم

نکنه شکسته؟

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2731

نه خواهر ضرب ديده دستش و گرم نگه دار شكسته بود كه كبود ميشد دردش وحشتناكه ماه قبل پسر منم اينجوري شد بعد با روغن نباتي ماساژ دادم بستم با ارد و زرده تخم مرغ و گل بنفشه  و زرد چوبه مرحم درست كن ببند عاليه گرمه دستش خوب ميشه

نه خواهر ضرب ديده دستش و گرم نگه دار شكسته بود كه كبود ميشد دردش وحشتناكه ماه قبل پسر منم اينجوري شد ...


کیجا یعنی دختر درسته؟

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم
2738
بله👧🏻

گیلانی هستی عزیزم؟ آخه ما گیلگا البته الان خیلی کم قدیمی ها میگفتن

اینجا شرایطم رو میگم چون براگ سخته هر وقت تاپیک میزنم تک به تک به همه بگم😞من یه مادرو یه زن هستم خیلی خیلی عذاب کشیدم اووو بگم تموم نمیشه.ولی بدترینش تشنج دخترم تو شش ماهگی بود شوهرمم مشکل جسمی و اعصاب داره .شوهرم کارگر مشکل ذهنی و جسمی داره. دخترمم تشنج کرده💔شوهرم میتونه راه بره و حرف بزنه ولی از نظر عقلی مشکل داره خیلی مغزش کار نمیکنه هنگ میکنه پخمه اس جسمی هم تا یه کار میکنه میفته ضعیفه نمیتونه زیاد کاری انجام بده.خلاصه زندگیم میشه اینکه من تو یه شهر کوچیک که همه همدیگرو میشناسن تو یه خانواده بد نام به دنیا اومدم...بابام مشکل اخلاقی شدید داشت و داره مشکل مشکل روانی هم داره... مادرم از مجردی سابقه افسردگی داشت وقتی با بابام عروسی کرد بیشتر شد مشکل روانیش جوری که فقط قرص میخورد خواب بود...خلاااصه همه اینا رو میشناختن. هیچ کس از در خونمون رد نمیشد چه برسه به اینکه با من ازدواج کنه...بابام وضع مالیش عالیه.ولی پولی برای ما خرج نمیکرد.فقط دنبال هرزگی و هوس خودش بود..حتا تا پول نواربهداشتی رو نداشتم تو مجردی...با اون همه پولی که بابام داره.... خلاصه هیچ خواستگاری نداشتم. وقتی شوهرم اومد خواستگاریم باهاش ازدواج کردم

اگه خدای نکرده چیزی میشد، ازدردش نمیتونست آروم بمونه، یا نمیتونست تکون بده.

خداروشکر چیزی نیست، فقط ضرب دیده، یه زرده ی تخم مرغ رو باکمی نمک هم بزن، ببند، همون درد کمش هم خوب میشه.

ضرب دیده عزیزم خدای نکردع در رفتگی و شسکتگی ورم کبودی داره دست بچه خواهر شوهرم شکسته بود اصلا بند نمیشد یکسره جیغ میکشید دردش زیاده

  دخمل مامان پسمل مامان عاشقتونم نفسای مامان  

عزیزم ترسیده دخترت و یکم ناز میکنه چون اگر شکسته یا در رفتگی بود به هیچ وجه شما نمیتونستی دست بزنی بعد هم دوروز ازش بگذره و چیزی نگه؟ بچه مگه طاقت داره؟ 

دخترمنم یک بار اینجوری شد بعد که بردیمش دکتر دکتر کلی بادستش ور رفت بعد گفت هیچی نیست فقط داشت ناز می‌کرد 

گر نگهدار من آن است که من می‌دانم 😍شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد😍

ترسیده شده من دخترم واکسن 18 ماهگی اش که زدم دو روز کامل خوابیده بود بلند نمیشد مثل شما سرش روگرم میکردم پاشو تکون میدادم اصلا عکس العملی نشون نمیداد یه چیزی که خیلی جالبه براش بیار حواسش پرت بشه بیاد بگیرتش 

من دخترم خیلی دوست داشت باباش بزارتش تاب باهاش بازی کنه یهو بهش گفت بیا تاب بازی بلندش کرد دیگه یادش رفت. 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687