من تو اتاقم نشستم دارم با گوشیم صحبت میکنم بعد داداش بزرگم میاد فوشم میده گوشیمو پرت میکنه اونور واقعا دیونه است بعد من جیغ زدم امد با پاهاش زد تو شکمم یه مشتم زد تو بازوم بعد من انقدر جیغ زدم مامانم خواب بود میخواست سکته کنه از ترس امد منو اروم کنه منم میخواستم برم بزنمش مامانم نمیزاشت بهش فوش میدادم بعد لباسمو پاره کردم بعد داداشم میخواست با کابل برق بیاد منو بزنه در اتاقو قفل کردم داداشم دیونه شده بیکاره کار نداره میاد به ما گیر میده مامان اونقدر گریه کرده خوشو زده که نگید دست منو برداشته امدیم خونه خالم