بابامم گفت فلانی مگه ارث پدریتن اینقدر خودتو جرر می دی
اونم داد زد سر بابام که تو زن زلیلیو اصلا تو خود زنی
مرد چجور اینقد از زنش می ترسه😶😶😶😶
عمومم که بیخیااااااال نشسته بود یه گوشه🙄😞
و به عموم گفت که به والله علی زمینارو بشون پس بدی ازت طلاق میگیرم
مامانمم داد می زد سر زن عموم که تو چه کاره ایی به توووو چهههه خودتو انداختی وسط اصلا گمشوووووو از خونه من بیروون😶
زن عمومم گفت می رم ولی مگه به خواب ببینی قول نامه رو پس بدم و قول نامه رو گذاشت تو کیفش...
خلاصه رفتنو مامانم فقط تا خود صبح جیغ می زد سر بابام که اگه کاری نکنی خودتو خونتو باهم اتیش می زنم
بابامم می گفت وهههه وههه من چه گلی بگیرم سرم خو ولشون کن دیگه نمی دن
مامانمم شروع کرد فحش دادن که خاک تو سرت کنن همه حقتو می خورن
عمومم زنگ زد به مامانم گفت چه قدرر حسودی نمب تونی ببینی ما داریم سود می کنیم
مامانمم گفت تا امروز زیاد احترامتو گرفتم ولی الان بهت میگم خفهه شو حسود منم یا اون زن عقده ایی تو که میگه چون تو طلا داری حق نداری دخالت کنی تو این کارا😶😶😶😶
خلاصه هیچکی از خر شیطون پایین نیومد مامان منم زنگ زد به داییمو بابابزرگم که بیان دنبالش و بره داد خواست طلاق بده
بابامم به زوررر راضیش کردو اینا
بیستو چهار ساعته همه گوشی دستشون بود و خونه ما شده بود میدان جنگ😂
دیگه بابام زنگ زد به عموم و خیلی جدی بهش گفت یا معامله رو فسخ می کنی یا من می دونم با تو !
از راه قانونی وارد بشم تا آخرین قطره خونمم شده پیش می رمااا
عمومم اومد خونمونو (با دزدی زنش😶)
زن عموم زنگ زد بهش گفت کجایی؟
گفت پیش یکی از دوستامم و خلاصه
دقیقا هم ارزش املاک ما می خواست از ملکو املاک خودش بهمون بده که بابام به من گفت کارت ملی مامانتو بیار!
عموم رنگش پرید گفت برا چی؟؟
بابام گفت زنم باهام قهر کرده تا بزنم به نامش😶
منم تند تند رفتم اوردمو یعنی مامانم اینقدد ناز کرد به زور ازش امضا گرفتیم😂😂😂