نه
صب ساعت ۶ راضیه بهش زنگ میزنه میگه گوشتو از فریزر در بیار
هشت زنگ میزنه بهش میگه بذار رو گاز با آب و نخود
ساعت ۱۲ تا ۱ راضیه میاد پیازداغ و رب وسسیب زمینیو... اضافه میکنه میرع
ساعت ۳ هم زنگ میزنه میگه اگه هوردین،میزو همونجور بذاریت تا فردا
تا فردلش دوباره میاد ظرفای دیروزو میشوره و ناخونای اسی رو تمیز میکنه اگه زیرشون چیزی رفته