تا حالا شده شوهرتون تو جمع یا جلو یکی ضایعتون کنه؟

خواسته ک بره تو جو 

جلوش گرفتم🤣

هزاار بار

ع اونجایی ک رک و حاضر جواب و خوش خندممم

اول هر هر خندیوم بد قشنگ شستمش گزاشتمش کنار

نکرده . 

ولی همون موقع باید بخندی و بحثو عوض کنی تا بدون اشتباه کرده و بغیه فکرشون سریع منفی نشه بخوان بخندن

به طور واضح چهرم تغییرمیکنه خودش پشیمون میشه چون نمیتونم خودمونه دارم 

هیچی

خودم هم خندیدم بهش

ولی بعدش براش توضیح دادم

خودشم متوجه شد که بیجا بوده حرفش

به ندرت شاید یکی دوبار

ولی هیچ واکنشی نشون ندادم

چون عصبانی بوده

وقتی عصبانی شه فقط سکوت میکنم

آره شده البته از رو عصبانیت بخاطر مسایل دیگه بود منم اهمیت ندادم حتی به روش نیاوردم گداشتم برا وقت خودش 

اره ، کم تجربه بودم دوسه بار تو جمع مقابله به مثل کردم بدجور دعوا شد بدتر شد الان یا محترمانه بحثو جمع میکنم موکول میکنم به وقتی که تنهاییم میگم فکر.نکن جواب نداشتما خوب بود فلان حرفمو میگفتم سکه یه پول میشدی ولی گفتم شوهرم ضایع بشه انگار خودمو دوبار ضایع شدم 

، از کمبودشونه دست خودشون نیست تربیتش ناقصه باید روش کار بشه

من چهرم زود عوض میشه قیافه میگیرم خودش میفمه چه کرده

جدیدا ولی جلو خونوادش زبون دراورده منم با حرص باش حرف میزنم

همون جلو خونوادش

آره خونه مادرشوهرم جلوی اونا ضایع کرد منو، چشمهای خواهرشوهرم برق میزد از خوشحالی و همه بهم خندیدن ، ب شوهرم اونجا هیچی نگفتم ولی اومدیم خونه بدجور دعوامون شد هنوزم ک هنوزه یادم نمیره و ب یادش میارم.

اوایل ازدواجمون خونه مادر خودش خوب بود اما همین که نزدیک خونه مامان من میشذیم شروع میکرد من و جلو اونا ضایع کنه یه بار بهش گفتم تموم نکنی این مسخره بازی رو یرای خودت بد تموم میشه. دیگه ثکرار  نکرد