دیشب خیلییی باهام بد کرد خیلیییی هنوز چشمهام دارهدمیسوزه از گریه!!۴ ماهی هست خونه مادرشوهرم نرفتم به خاطر کرونا ۶ بار بهش گفتم بیا بریم تو دوماهه گذشته گفت نه اونا کرونا دارن ولشون کن یا گفت که ول کن یا ده روز پیش که خیلی دمانتیک بود گفت اونا خیلی شلوغن میترسم ببرمت!خواهر من ۳ ماهه تو خونست شوهرشم دور کاره خریدهاشونم نتی ماهه پیش دیگه خل شد اومد خونه مامانم و من شوهرمم باهاشون خوب کباب پخت و اینا دوبار؛دیشب خواهرم دعوتمون کرد خوومو کشتم نیومد که بریم گفت مگه من رفتم خونه خانوادم!!انگار نه انگار من ده بار گفتم بریم!!اگر نگفته بودم نمیسوختم تو بارداری من تاره بادش افتاده اذیتم کنه!!چه رفتاری کنم باهاش چطور کم محلی کنم تو رو خدا بگید اینم بگم لحظه اخر حالموگرفت در ظاهر همه چیز اکی بود که بریم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.