2726
عنوان

پدر

84 بازدید | 2 پست

🍃پدر



پدری خسته از کار روزانه

دمِ غروب می‌رسد به خانه.

خستگی از سر و رویش می‌بارد.

جوانی دارد در خانه‌اش

که نه مثل هر پدری پسرش را

بیش از این حرف‌ها دوستش دارد.

گویی او عاشق است و پسرش معشوق.

کم‌اند این طور پدرها و پسرها.


جوان، رفتار و گفتارش

ادب را فریاد می‌زند

هر جا که جوان را می‌بینند

برای پدرش دعا می‌کنند.

جوان، پدر را که می‌بیند

از همۀ وجودش احترام و محبّت لبریز می‌شود.

پدر جز چشم نشنیده از این پسر.

بی‌مبالغه او عصای دست پدر است.


تکه کلامی دارد این پدر

که هر بار می‌شنوم

آتش می‌شود به جانم.


بارها و بارها از این پدر شنیده‌ام

که در اوج خستگی

با لب خندان

به پسرش می‌گوید:

تو را که می‌بینم، خستگی از تنم بیرون می‌رود.


آقا!

تو هم خسته می‌شوی نه؟

خیلی هم خسته می‌شوی.

درست است؟

تو با دیدن روی چه کسی

خستگی از تنت بیرون می‌رود؟

می‌دانم من آن کسی نیستم

که دیدنم خستگی از تنت بیرون کند

امّا خدا کند از آنهایی نباشم

که دیدنشان خستگی را در تنت نگه می‌دارد

و خدا نکند بگویی تو از آنهایی هستی که

خسته هم نباشم

دیدنت بار سنگینی می‌گذارد روی شانه‌ام.


من دوست دارم یک روز از زبانت بشنوم

که به من می‌گویی:

تو را که می‌بینم خستگی از تنم بیرون می‌رود.


بگو و آرامم کن

بگو که می‌آید آن روز.

نمی‌آید؟



#بهانه_بودن

#شب_بخیر

#محسن_عباسی_ولدی


@abbasivaladi

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود/ خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود/ ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه /گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود .دلت رو مهمون کن به یه صلوات زیبا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج)  #تا پای جان مطیع فرمان رهبریم

إِلٰهِى عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ ، وَضاقَتِ الْأَرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ ، وَأَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكىٰ ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ .

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أُولِى الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ .

يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِىُّ ، يَا عَلِىُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيانِى فَإِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُرانِى فَإِنَّكُما ناصِرانِ .

يَا مَوْلانا يَا صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى أَدْرِكْنِى ، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود/ خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود/ ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه /گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود .دلت رو مهمون کن به یه صلوات زیبا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج)  #تا پای جان مطیع فرمان رهبریم

🍃یار دل نازکم



پسر کوچکم امروز جوجه گنجشکی را

در حیاط خانه‌مان پیدا کرد.

توان پریدن نداشت.

آن را روی دست گرفت و آورد پیش من.

داشت می‌لرزید.

چه قدر دلم سوخت وقتی دیدمش.

نه فقط دل من، هر کسی که می‌دید

دلش آتش می‌گرفت برایش.

گاهی سرش پایین بود.

گاهی چشم به نگاه آدم می‌دوخت

مثل این که با نگاهش التماس می‌کرد:

کاری به کارم نداشته باشید.

دخترم برایش آب آورد.

قطره‌ای آب می‌نوشید

و با ترس نگاه می‌کرد به اطرافش.

پسرم در حیاط برد و گذاشتش روی زمین.

رفت پشت تکه چوبی خودش را پنهان کرد.

از همه می‌ترسید

حتّی از کبوترهایی که گوشۀ حیاطمان بود.

دنبال جایی می‌گشت

که از دیده‌ها پنهان باشد.

گنجشک‌های دیگر را

در حال پرواز که می‌دید

معلوم بود عجیب دلش هوای آسمان دارد.


امروز قشنگ حس کردم

که چه قدر دلت برایم می‌سوزد.

می‌دانی که چه قدر دوست دارم بپرم

چه کار کنم هنوز پریدن را یاد نگرفته‌ام.

از همه می‌ترسم.

حتّی از آدم‌های دور و برم.

تو این ترس و لرز را می‌بینی

و دلت برایم آتش می‌گیرد.


مرا برای زمین خلق نکرده‌اند.

تا روی زمین باشم

ترس روزیِ روز و شبم خواهد بود.

باید پرواز کرد

و گرنه کسی که آسمانی است

هیچ گاه روی زمین روی آرامش را نخواهد دید.


این گنجشک هنوز بال پریدن نیافته بود و نمی‌پرید

ولی من گنجشک پر شکسته هم دیده‌ام.

دل آدم برای گنجشک پر شکسته بیشتر می‌سوزد.

من پرشکسته‌ام آقا!

این که گرفتار زمین شده‌ام خودش یک حرف است

امّا سوختن دل تو برای من

خودش غصّه مضاعف است.

با این غصّه چه کار باید کرد.


ما گاهی برای این که پرنده‌ای زجرکش نشود

با تیغ تیزی حلالش می‌کنیم.

دارم زجر می‌کشم

بیا و هم خودت را هم مرا راحت کن

و حلالم کن آقا!

آماده‌ام

تیغ نگاهت برای در دم جان دادنم کافی است.

مرا نگاه کن و حلالم کن آقا!



#بهانه_بودن

#شب_بخیر

#محسن_عباسی_ولدی


@abbasivaladi

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود/ خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود/ ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه /گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود .دلت رو مهمون کن به یه صلوات زیبا برای سلامتی و تعجیل در ظهور حضرت مهدی(عج)  #تا پای جان مطیع فرمان رهبریم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز