2733
2739

قربون صدقه ی زیاد 

کمک های مالی زیاد 

و محبت زیاد از حد 

جوری ک محبت های من ب چشمش نمیادو عادی شده 

ما تو ی ساختمونیم بعد همسرم صبحا ساعت ۶ میره سر کار بعد زود صداشو میشنوم از پایین ک ب خاطر تو نتونستم بخوابم شیر برات داغ کردم با عسل بیا بخور یا دیروز عصر خواب بودیم زنگ زده بیا میوه بخور برات اماده کردم 

هزار بارم جلو اینو اون میگه 

حسادت نمیکنم ولی جوری کرده محبت های من براش عادی شده و به چشمش نمیاد 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

شما خودت صبح سیر بفرستش...یا تا میاد براش خوراک مورد علاقه اش رو آماده کن...داره میاد خونه زنگ بزن بگو سریع بیا که دلتنگتم و این حرفا...بزار برای خونه اومدن تشنه باشه...


از نظر من مادر همسرت با ازدواجش کنار نیومده اینا اسمش زیاده روی نه محبت

آدمی که شمارو نصیحت میکنه در واقع داره با خودش تو گذشته صحبت میکنه🎭
2738

مادر جای خود داره همسر جای خود  وقتی از مادر سیرمحبت میشه خوشرو تر میشه برا زن  خیالت راحت   تمام فکرش تویی اگر آروم باشی 

مپندار ؛ ای در خزان کشته جو      که گندم ستانی به وقت درو

من مادرشوهرم کلا اهل زبان ریختن

گاهی طوری قربون صدقه شوهر من یا بجه های دیگه ش میره

من اصلا نمیتونم با شوهرم اینطور باشم

ما دو کوچه فاصله داریم زنگ‌میزنه میگه بیا برات کوفته پختم یا اش درست میکنه میگه عاشق اشی برات اوردم


مادرشوهر من که تو اخرین دعوا بچمو نفرین کردبه شوهرمم گفت حرومزاده نجس😑😑😑😑 اصلا مهر مادریش خیلی زیاده!!

قیافه من😑😑🔫وقتی تو تاپیک خانومای باردار میرم ... از پشت بوم صدای گربه میاد روی بچم اثر نذاره 😑🔫تو لقمم مو بود نپیچه دور گردن بچم خفه شه 😑🔫 یدونه کنجد رو نون بود بچم سقط نشه😑🔫 موز خوردم بچم نیوفته . کشمش خوردم بچم فلان نشه . یدونه بالشت جابجا کردم بچم ال نشه . مادرشوهرم با این وضعم میخاد بیاد خونمون شب نشینی ..مگه چند روزه دیگه داری تا زایمان ؟ دوهفتمه عزیزم😑😑😑🔫
خب شما خودت کلی چیز میز آماده کن بده همسرت بخوره که اون صدا کرد بگی داره صبحونه میخوره وقت نداره من ...

اینا مثال بود 

اخه همسر من تو اداره صبحانه میخوره وقتایی ک خونست همه چیو مفصل اماده میکنم ولی ده هزار بار جلو اینو اون میگه اره صبحا پا میشم نمیخوابم میگم این بچه میره سر کار فشارش نیوفته بهترین عسلو میگیرم باهاش شیر عسل درست میکنم هر روز میدم بهش مریضم نمیشه بابا ی بار بگو دوبار بگو ده بار بگو پوف ...میگم دیروز عصر خوابیدیم زنگ زده بیا طالبی بخور بابا مگه من تو خونم طالبی ندارم بعدم صداشو از پایین انداخته تو گلوش پسر عزیزم پسر ماهم قلبم فدات شه ..😐واقعا نمیدونم چیکار کنم قطعا منم بهش میرسم و محبت میکنم ولی نمیبینه و عادیه براش

مادر شوهر من ذاتا خانوم مهربونی هستن و من بی شک عاشقشم و به اندازه ی مامانم دوسش دارم. به همه هم به یه اندازه محبت میکنن. ولی تزشون اینه که پسر باید رو پای خودش باشه بخاطر همین محبتی که به منو جاریمو خواهر شوهرم میکنن خیلی بیشتر از محبتیه که به پسرا(شوهرم و برادرشوهرم) میکنن.

درکل سخت نگیر عزیزم. شوهرت تو رو با کسی مقایسه نمیکنه مطمئن باش.

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز