اول بگم که من بعد ۵ سال و بعد یه دوره ای وی اف مثبت که همون اول سقط شد باردار شدمبارداری راحتی نداشتم ۳ ماهه اول ک همش تهوع بعدشم دندون درد و رفلاکس تا جایی ک ب زخم مری ختم شد و اول کرونا تو چین یه سرماخوردگی خیلی بد گرفتم تو ۲۱ هفته که از صد تا کرونا بدتر بود ماه ۸ بارداریم تنها ماهه گل و بلبل بارداریم بود مث چی فقط میخوردم ماه ۹ هم بخاطر شکم قلمبه ام اصلا نمیتونستم بخوابم خب دقیق ۴۰ هفته بودم که بعد معاینه و تحریک دکتر صبح روز ۷ خرداد ساعت ۷ صبح یهو دردم گرفت بعد ۲ هفته که شوهرم پیشم بود اونروز صبح واسه یه کاری رفت جایی و گفت تا ۱۲ ظهر میام خلاصه اولش فک کردم دسشویی دارم اما دیدم نه باز یه ربع بعدش همونطور بازم رفتم دسشویی دیدم نه واقعا درداش یه جوری ان باز یه ربع بعد همونطور جوری ک گریم گرفت زنگ زدم مامانم گفتم من درد دارم دیگه از بغض نتونستم کاری کنم ساعت ۸ شد و من ۴ بار انقباض داشتم به مادرشوهرمم ک تو یه ساختمونیم گفتم اون ک اومد یهو احساس خیسی کردم فک کردم کیسه آبمه اما دیدم نه یه مقدار ترشح خونی مخاطی دارم خلاصه تا رفتم بیمارستان ساعت ۹ شد با خواهر شوهرم خواهرم و مادرشوهرم رفتیم خیلی ترسیده بودم منی ک اصلا واسه روز زایمان ترسی نداشتم چون ۳ تا خواهرام زایمانای راحتی داشتن و دکترم به من گفته بود لگنت خوبه و زایمانت راحته