شوهرم یه دوست صمیمی داره ک از بچگی با هم بودن .دانشگاه با هم بودن .من تو دانشگاه دوستشو دیدم و حدودا 9ساله این آقا رو میشناسم
تو دانشگاه عاشق شوهرم شدم و هنوز که هنوزه بعد از 7سال مثل همون روزای اول عاشقشم شایدم بیشتر از قبل .دو سال باهم دوست بودیم و همه دانشگاه فهمیده بودن که عاشق همیم.دوست شوهرم برای به هم رسیدن ما خیلی کمک کرد و اعتقاد داشت شوهرم و من بچه های خوبی هستیم و به درد هم میخوریم .
این آقا مجرد بود و وقتی ما رفتیم یه شهر دیگه .به اصرار ما زن گرفت و اومد پیش ما .
حالا بعد از دو سال زنش که یه روزی پیشش یه عالمه درد و دل میکردم .به من میگه تور پهن کردم واسه شوهرش !
(علت چون حال شوهرم بد بود و شوهرم گفت به دوستم زنگ بزن .منم زنگ زدم .این خانم میگه چرا تا یه چیزی میشه تو به شوهر من پیام میدی درصورتی که اصلا اینجوری نیست ودوست شوهرم برام مثل برادرمه و من هیچ وقت غیر از این فکر نکردم و اون آقا هم بسیار چشم پاک و مودبه عین شوهر خودم)