ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
فکر میکردم چایی داغ میخورم گلوم میسوزه یعنی چایی مستقیم رو قلبم میریزه پایین قلب ی تشت هست آب و غذا توش جمع میشه...آب ها از ی سبد زد میشه میشه جیش. اون سفت هام میشه ی چیز دیگه...
بعد جونم برات بگه من بچه اولم تنها بودم اون موقع ی دوست خیالی داشتم باهاش حرف میزدم و فکر میکردم خاص ترین دوست دنیا رو دارم
فکر میکردم معلممون ادم نیست...ی خانم کریمی بود اون سال ۷۵...۲۹ سال سابقه داشت...آدمِ خشک و جدی و بداخلاق ولی خوشتیپ..اون موقع کسی جرات نمیکرد ارایش کنه این با رژ قرمز تو مدرسه دولتی با پالتوی چرم خوشگل و کفش های پاشنه بلند می اوند مدرسه .ولی سگ اخلاق بود. من فکر میکردم این رباتِ.چون اصلا خم نمیشد. خودکارش می افتاد به بچه ها میگفت بهم بدین. با معلم های دیگه غذا نمیخورد. خلاصه فکر نمیکردم دستشویی هم بره تا اینکه ی روز از دستشویی معلم ها اومد بیرون. خیلی ذهنم درگیر شد و از مادرم پرسیدم و مادرم کلی به من خندید