همسایه مامانم اینا با هم مشکل داشتن.خانومه هم از طبقه 4,همه وسایل رو از پنجره ریخت پایین,بعدش هم آتیشش زد.البته شوهرش گذاشته بود رفته بود.هرکی هم که میرفت جلوشو بگیره ,چاقو میکشید.آخرش پلیس اومد.چون شب بود,تونست از دست پلیس فرار کنه.ولی چیزی که واسمون ناراحت کننده بود این بود که وقتی همه چیو آتیش زد,یبلش دوچرخه بچشو برداشت تا نسوزه