یه دوستی دارم الان ۷ ساله باهم دوستیم پسره خیلب خوبیه خونشون کیشه هر وقت میاد سمته ما میرم میبینمش شبم پیشش موندم حرف زدیم و بازی کردیم و جدا حدا خوابیدیم خیلی دوست معمولی ایم خودشم قبول کرده اون وقتایی که میدیدمش سینگل بودم الان که رلم اومده فردا شب میگه بیا ببینمت هم دلم میخواد هم نه اگه برمم دوسپسرم نمیفهمه چون خیانت که نمیکنم اگه نرمم ناراحت میشم چون خیلی روزا باهم حرف زدیم خیلی جاها رفتیم درسته پسره ولی واقعا دوست معمولی بودیم برا هم خودشم میگه تو مثه دوستای پسرمی خیلی موندم سره دوراهی ولی میدونم آخرشم میرم میبینمش چون دلم براش تنگ شده😐🙄🙄😕😞