نمیدانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یا تقصیر من!
اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه میکنم،
میبینم چون خدا را یافتم هر چه باختم مهم نیست.
آموختم هنر زندگی در این جمله است : در من چه میگذرد آن زمان که جهان در گذر است؟؟؟؟؟
سلام
متاسفیم که نمیتوانیم از واژه خوش آمد گویی استفاده کنیم؛چرا که میدانیم غم از دست دادن فرزند ،هرچند کوچک ، میتواند چنان طاقت فرسا باشد که تحمل وتوان را نه تنها از مادر و پدر بلکه از خانواده هایمان بگیرد .. که اگر ایمان به مصلحت و خواست خدا نداشته باشیم ؛می تواند زندگی را برایمان تیره و تار کند
با یک هدف بزرگ این تاپیک را تشکیل دادیم .. تا اگر تقدیر و سرنوشت، شما را به این تاپیک رسانده باشد، بدانید که تنها بنده مورد آزمایش خداوند نیستید و همانا مادرانی بودند که ماه های آخر را با هزاران امید و چشم انتظاری برای به آغوش کشیدن فرشته اشان سپری میکردند، اما دست تقدیر آنها را از فرشته اشان جدا کرد و با یک دنیا دلتنگی و بی تابی تنها گذاشت.
اما ما مادران فرشتگانی هستیم که بایستی قوی و پر امید برای بازگشت آنها تلاش کنیم
ما اینجا گرد هم آمدیم تا پس از طی دوران سوگواری و بی تابی .. نور زیبای امید به لطف پروردگارمان را در دل زنده کنیم و ایمان داشته باشیم که بار دیگر لیاقت مادر شدن را خواهیم یافت و خود و خانواده هایمان را غرق در شادی بیابیم و نهایت لذت را از به آغوش کشیدن فرشته هایمان ببریم
خدایا تو تنها مشترک مورد نظر من هستی تو رو خدا در دسترس باش...