2726

ادارات و نمیشه بست مردم کاراش رو زمین بمونه؟

 ،امین_داداش ،چگوارا سابق هستم:) ... حالا امین جونتون برگشته :) خواستند مارا تعلیق کنن غافل اینکه بذر بودیم؛) ......اقا سو تفاهم پی نیاد ما سر ب زیریم ب خداااا ما را گزارش نزنین یه چندتا بحث کردن و داشتن اختلاف نظر چیه مگه نباشه باید شک کرد!.... ودر اخر تشکر میکنم از نی نی یارها مخصوصا شبش که ما رو مورد عنایت قرار دادن و تعلیق نکردن  و به اخطار بسنده کردن کوچیک همتونم هستم:) واقعا چرا تاپیکام رو تعطیل میکنین😑عضو ستاد مبارزه با مرد ستیزی. بقیش یادم اومد میگم

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728

حالا میخان ماسک اجباری کنند ببینیم چی میشه

ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ ..ﮔﺎﻫـﯽ ﺑﺎ ﮐﺴانی ﺳﺎﺧﺘﻪ!ﮔﺎﻫــﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ...ﮔﺎﻫـــﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ؛ ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ ... ﮔﺎﻫــﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ!ﮔﺎﻫــﯽ ﺩﺭ ﺗﻨـــــــﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ..ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻝ؛ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳـــﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕــﻮﯾﻢ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤــﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ "ﺁﻣﻮﺧــﺘﻪ ﺍﻡ "...ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤــﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡﻫﺴﺘﻢ ... ﺷﺎﯾﺪﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ ...اﻣﺎ ﺻﺎﺩﻗﻢ ..ﻣــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡﻫﺴﺘﻢ ...!!ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ...🌼  

نکته همینجاس

گیر دادیم به عروسی نرن و مسافرت نرن

از بالا باید نظارت باشه که نیس

والا کشورهایی که کنترل کردن دولت سه ماه آذوقه هاشونو بسته بندی دم درشون تحویل داد الان عروسی هم میگیرن مسافرت هم میرن اقتصادشونم برگشته

نه تو آنی که همانی، نه من آنم که تو دانی 

منم همین سرکار رفتن بدبخت کرد🤦🏼‍♀️

ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافه‌های فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از  تو رفتم شمال برای اولین‌بار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس می‌کردم اون خونه‌ای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقه‌اش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بی‌رحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دست‌های گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر می‌کردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازه‌تر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفته‌ات گریه کنی تا خالی بشی‌.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چه‌کسی هست. ممنونم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730