ماه دیگه عروسیمون بود که با این شرایط کنسل میشه، از هفته پیش هر روز دارم گریه میکنم بابتش، کل جهیزیه م آماده س، خونه گرفتیم، همه چی رزرو شده و نزدیک دو ماهه من درگیر این کارام و به خاطرش آزمون ارشد هم از دست دادم چون هرچی خونده بودم فراموش کردم
و حالا چند هفته مونده به آزمون همه چی کنسل شد
همش خانواده م میگن چرا ناراحتی و واقعا دوست ندارم با کسی صحبت کنم
از ناراحتی همش سرگیجه دارم و بی حالم
فک کنم هیچ کس اندازه ی من حرص نخورده و ضرر نکرده تو این مورد
به مامانمم گفتم بریم خونه مون گفت اصلا نمیشه
خانواده ی شوهرمم میگن وایمیسم تا کرونا تموم شه، همین یه پسر و داریم باید عروسیش بهمون خوش بگذره
من خودمم برام خیلی مهمه عروسی داشته باشم
یعنی اگه عروسی نگیرم حسرتش به دلم میمونه
ولی قرار بود تعداد مهمونا مون خیلی کم باشه یعنی درجه۱
واقعا نمیفهمم خوش گذشتن اونا مهمه یا زندگی من؟
علت عجله م اینه که دیگه خسته شدم از اینکه دو هفته یه بار برم خونه شون و یکی دو شب بمونم، اصلا دوست ندارم خیلی برم اونجا دیگه
به شوهرم پیام دادم چند هفته دوست ندارم با هم صحبت کنیم دلم میخواد فراموش کنم ازدواج کردم بلکه فراموش کنم عروسی گرفتنو