ی خواستگار دیگه هم داشتم راضی نبودم ولی بزور امدن خواستگاری😐😐😐😐خیلی قد بلند و هیکلی و چهارشونه ...از آیینه ی تو اتاق دیدمش برگشتم گفتم خدا چقدر زشته ...بعد خواست باهاش حرف بزنم با اشاره ب بابام گفتم نه😉😉😁😂😂😊گورشونو گم کردن ...اخرین بار با شوهرم دست در دست منو دید ...خاک بر سرش هنوز مجرده🤣