2733
2734
عنوان

بچه ها پدرشوهرم مریض شده بود شوهرم و یه پرستاره..

| مشاهده متن کامل بحث + 874 بازدید | 36 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

بخدا از شوهرم چیزی ندیدم...اما خب همیشه یه بار اولی هست

با این جدیتی که تو گرفتی کائنات رو میکشونی سمت فکر منفی ات و چیزی که نباید بشه رخ خواهد داد

این قصه رو برعکس کن

فکر کن تو اون بیمارستان تو بودی جای همسرت و یه آقا غافل از اینکه شما متاهلی پیشنهاد ارتباط میداد

حالا اگر این حرف به گوش شوهرت میرسید چه انتظاری ازش داشتی؟

برات خوشایند بود تو رو سین جیم کنه،بهت تهمت بزنه و انگ خیانت بهت بچسبونه یا انتظار داشتی درکت کنه،تو رو بشنوه و از این مسئله مسخره بگذره!

حالا انتخاب با خودته

خدایا تنهامون نزار
2731
با این جدیتی که تو گرفتی کائنات رو میکشونی سمت فکر منفی ات و چیزی که نباید بشه رخ خواهد داد این قصه ...

اتفاقا یبار رفتیم شمال من رفتم سمت دسشویی یه پسره دنبالم اومد وایساد تا بیام بیرون اومد سمتم گفت خانوم چند لحضه...منم از ترس اینکه برم جلو تر شوهرم میبینه وایستادم ببینم چی میگه...خواست شماره بده گفتم شوهر دارم با این حال بازم بیخیالم نشد و با فاصله اومد دنبالم

ما از اونجا رفتیم و من بعدها به شوهرم گفتم اولش فحش داذ و عصبی شد ولی بعدش کلامی ازم نپرسید.!اصلا

نه بابا چه لاسی،فکرنمیکنم باچیزایی ک گفتب اتفاقی رخ داده باشه .حالا محجبه غیر محجبه چه فرقی داره.

💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم   💍  Behzadam💍

https://www.ninisite.com/discussion/topic/4635480/بفرمایید-نذری?page=15

کارخوبه خدادرست کنه سلطان محمود خر کیه ..بِحَقِّ یس وَ الْقُرآنِ الْکَرِیمِ وَ بِحَقِّ طه وَ الْقُرآنِ الْعَظِیمِ یا مَنْ یَقْدِرُ عَلَی حَوائِجِ السّائِلِینَ یا مَنْ یَعْلَمُ ما فِی الضَّمِیرَ یا مُنَفِّسَ عَنِ الُمَکُرُوبِینَ یا مُفَرِّجَ عَنِ الْمَغْمُوْمِینَ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِ یا رازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ، یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلَی التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذا وَ کَذا به جای«و افعل بی کذا و کذا» حاجات خود را ذکر کنی/برخاتم انبیا محمد صلوات💖💖💖💖💖 يا مَنْ اِذا تَضايَقَتِ اْلاُمُورُ فَتَحَ لَنا باباً لَمْ تَذْهَبْ اِلَيْهِ اْلاَوْهامُ، فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ وَافْتَحْ لِاُمُوريَ الْمُتَضايَقَةِ باباً لَمْ يُذْهَبْ اِلَيْهِ وَهْمٌ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز