شوهر من از اول تو مهمونیای خونوادگیشون حاضر نمیشه همیشه منو میفرسته خودشم میگه اگ نمیری نرو
منم دیگه خسته شدم
امشبم خواهر شوهر و برادرشوهرمم اونجان مادرشوهرم مارم دعوت کرد شوهرم گف من نمیرم تو برو
البته اینم بگم من هیچ مشکلی با خونواده شوهرم ندارم این شوهرمه ک دوبهم زنی میکنه
منم بهشون گفتم بعد این اگ محمدرضا نیاد مهمونیا دیگه منم نمیام